افزايش ميزان مبتلايان به چاقي در سالهاي اخير به حدي است که شمار آنها در اين کشورها از شمار افراد مبتلا به کمبود تغذيه فراتر رفته و اين امر نه به معناي بهبود وضعيت تغذيه بلکه به معناي بروز مشکلات قابل توجه در آينده است.
از سوي ديگر بروز پديده افزايش وزن و چاقي به شکلي گمراه کننده موجب غفلت از کمبود ويتامينها و ريزمغذيها مي گردد و اين امر باعث ايجاد کلاف سردرگمي از مشکلات عمده بهداشتي جهان يعني گرسنگي، چاقي و کمبود ويتامينها و ريزمغذيها مي شود که هر سه آنها راه حل مشترکي بنام تغذيه مناسب دارند.
بعبارت ديگر، افزايش شهر نشيني و صنعتي شدن در اغلب کشورها همراه با تغييرات رفتاري و تغذيه اي به سمت تغذيه با ميزان بالاي چربي و انرژي در کنار کم تحرکي، باعث افزايش شيوع چاقي در جوامع شده که به موازات اين افزايش در سي سال گذشته، افزايش بيماريهاي قلبي - عروقي، ديابت نوع دوم و تعدادي از سرطانها رخ داده است.
ارتباط سن و چاقی
افزایش سن بخصوص تا سنین 60-50 سالگی در کشورهای توسعه یافته و 40 سالگی در کشورهای در حال توسعه با افزایش وزن در هر دو جنس همراه می باشد. کاهش شیوع این حالت در سنین بالاتر اگرچه به کمتر بودن طول عمر این افراد نسبت داده می شود.
بعنوان یک قانون کلی با افزایش سن، سرعت متابولیسم بدن و کالری مورد نیاز برای ثابت نگاه داشتن وزن بدن کاهش می یابد . به همین دلیل بسیاری از بیماران بیان می دارند که همان غذاهای قبلی را مصرف می نمایند، هیچ افزایشی در میزان غذای مصرفی نداشته اند، و میزان فعالیت بدنی شان هم همانند قبل می باشد ولی با این وجود وزنشان در حال افزایش می باشد.
بعبارت دیگر، با وجود غذای مصرفی و فعالیت مشابه، کاهش میزان کالری مورد نیاز برای ثابت نگه داشتن وزن است. ارتباط جنسیت و چاقی
جنس نیز یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد چاقی می باشد. متابولیسم پایه در مردان بالاتر از زنان بوده و به همین دلیل آنها به کالری بیشتری برای رفع کالری پایه مورد نیاز خود احتیاج دارند.
علت بالاتر بودن متابولیسم پایه مردان، بالاتر بودن توده عضلانی آنهاست. بعلاوه سرعت متابولیسم در خانمها در دوران یائسگی به طور مشخصی کاهش می یابد و به همین دلیل است که بسیاری از خانمها بعد از یائسه شدن دچار افزایش وزن می شوند.
ارتباط میزان فعالیت و چاقی
با افزایش سطح فعالیت، میزان کالری مورد نیاز نیز افزایش می یابد. فعالیت فیزیکی نه تنها باعث کاهش اشتها در افراد چاق می شود بلکه توانایی بدن درمتابولیزه و مصرف نمودن مواد بخصوص چربیها، بعنوان منبع انرژی در بدن، را افزایش می دهد.
امروزه باور بر این است که کاهش میزان فعالیت فیزیکی در طول 25 سال گذشته مهمترین علت افزایش بروز چاقی در سالهای اخیر بوده است. وضعیت اقتصادی
رابطه اقتصاد و چاقی
وضعیت اقتصادی نقش موثری در شیوع چاقی دارد بطوریکه به نظر می رسد این حالت در کشورهای توسعه یافته و جوامع با وضعیت اقتصادی پایینتر شیوع بالاتری دارد. در کشورهای در حال توسعه، اگرچه، برعکس این رابطه برقرار می باشد.
اختلالات غذایی
اگرچه نقش ژنها در افزایش آسیب پذیری نسبت به چاقی نیز دیده می شود ، سایر عوامل نیز می بایست در ظاهر شدن چاقی نقش داشته باشند. مدل غذایی و فعالیتی نیز از علل اولیه مشکل وزن در جوامع صنعتی هستند و یک ناهمگونی بین شیوه زندگی و تصویر ژنتیکی فرد وجود دارد.
بسیاری از افراد می پندارند که خوردن مقادیر زیاد پروتئین، به تقویت و حجیم شدن توده عضلانی آنها کمک می کند؛ این در حالیست که حتی پروتئین اضافی هم تبدیل به چربی می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بدن، اضافی هر نوع ماده غذایی را نهایتا به چربی تبدیل می کند بنابراین خوردن زیاد از هر نوع ماده غذایی می تواند باعث چاقی گردد.
مطالعات اخیر نشان داده اند که مصرف غذاها با چربی بالا محرک اصلی ایجاد چاقی در حیوانات و انسانها هستند. در سالهای اخیر، در دسترس بودن غذاهای پرچرب و آماده بهمراه کم شدن فعالیت فیزیکی باعث کاهش کالری مورد نیاز فرد شده و بزرگترین عامل رشد ناگهانی شیوع چاقی محسوب می شوند.
عادات بد غذايي در میان اختلالات مختلف تغذيهاي از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، به گونه ای كه اگر شخصي علاوه بر نياز روزانهاش حتی يك نان سوخاري (كه كالري بسيار كمي دارد) بخورد، بعد از 20 سال پانزده كيلوگرم اضافهوزن پيدا خواهد كرد.
دریافت انرژی بیش از حد، می تواند فعال و یا غیر فعال باشد. اضافه وزن فعال، در کشورهای غربی تقریبا ناشی از اندازه های بیش از حد طبیعی پذیرفته شده به عنوان حد نرمال می باشد. مصرف پروتئین و کالری که در محصولات غذایی رستورانها و در fast food ها وجود دارد، معمولا از انرژی مورد نیاز یک فرد در کل 24 ساعت بیشتر است.
در حقیقت تعداد درشت مغذی ها مشخصا از دهه 1970 افزایش یافته است. پرخوری غیرفعال، به خوردن بیش از حد مواد غذایی بدون انرژی گفته می شود. مقدار غذا ممکن است زیاد نباشد، ولی کالری رسیده به بدن زیاد است. تحقیقات این مطلب را که غذا و مواد طعم دهنده، باعث برانگیختن تمایلات فرد به خوردن می شود را تایید کرده اند.
تنوع پایان ناپذیر مواد غذایی در هر زمان با قیمتهای مناسب، می تواند علتی برای دریافت کالری بیش از حد باشد، زیرا مردم وقتی حق انتخاب بیشتری دارند، بیشتر از زمانی که تنها به یک نوع غذا دسترسی دارند، غذا می خورند.
داروها و چاقی
نقش بسیاری از داروها در افزایش وزن گزارش شده است؛ این اثرات ممکن است مستقیم باشد مثل داروهای ضدبارداری و کورتون ها و یا غیر مستقیم باشد مانند داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب که با ایجاد خواب آلودگی و بی تحرکی سبب کاهش در مصرف انرژی می شوند. اثر برخی از داروهایی که برای بیماریهای التهابی، تشنج و مشکلات روانی تجویز می شوند در افزایش اشتها، کاهش سرعت متابولیسم و سپس افزایش وزن و چاقی ثابت شده است. عوامل ژنتیکی و چاقی
عوامل ژنتیکی و چاقی
بسیاری از عوامل هورمونی و عصبی که بر تنظیم وزن طبیعی فرد تاثیر دارند (پیام های کوتاه و بلندمدتی هستند که میزان تغذیه و سیری را تنظیم می کنند)، به صورت ژنتیکی تنظیم و تعیین می شوند. اختلالات کوچک در این مسیر مشخصا در افزایش وزن نقش دارند.
تعداد و اندازه سلولهای چربی، توزیع ناحیه ای چربی در بدن، و سرعت متابولیسم پایه نیز توسط ژنها تعیین می شوند. مطالعات ابتدایی در رابطه با نقش وراثت در چاقی، آن را حدود 66 تا 80 درصد تخمین زده اند و مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها، نقش ژنها در ایجاد چاقی، حدود 50 تا 70 درصد نشان داده شده است.
نظر می رسد اکثر ژنها، نشانگان ها، و نواحی کروموزومی که با تظاهر چاقی در ارتباط هستند بر روی کروموزوم Y قرار دارند. هنوز شناختن ژنها و جهش های ژنتیکی مسبب چاقی و محرکهای محیطی ایجاد آن، از مسائل ضروری علم است.
به نظر می رسد عواملی چون سوخت و ساز پایین هنگام استراحت، عدم سوخت و ساز کامل چربی، به همراه تمایل زیاد بدن به مصرف کربوهیدرات به عنوان سوخت از مهمترین زمینه سازهای ژنتیکی چاقی می باشند. زندگی شهرنشینی و چاقی
اختراعات و ابداعات مختلف در جهت راحتی انسان به طور غیر مستقیم سبب افزایش چشمگیر چاقی در دنیا شده است.
اتومبیل، آسانسور، پله برقی، ماشین های لباسشوئی و ظرفشویی، دستگاه های کنترل از راه دور، مایکروویو و هزاران مورد دیگر همگی انسان را از تحرک واداشته و از طرف دیگر غذاهای آماده، رستوران ها و تولید موادغذایی در بسته بندی های بزرگ مثل سس مایونز خانواده، چیپس خانواده و… عوامل مساعدی برای حرکت کمتر و مصرف بیشتر را فراهم آورده است. براساس این اطلاعات افزایش شیوع چاقی در دو یا سه دهه اخیر ممکن است ناشی از کاهش مصرف انرژی باشد که با کاهش مساوی در دریافت انرژی نبوده است. ارتباط بیماریها و چاقی
از چاقی وقتی به دنبال یک بیماری ایجاد شده باشد، به عنوان چاقی ثانویه نامبرده می شود. این نوع چاقی با درمان بیماری زمینه ای قابل درمان می باشد. چاقی ثانویه ممکن است به دنبال بیماریهایی چون بیماریهای غددی و اختلالات هیپو تالاموس در اثر بیماریها، تومور مغزی و یا آسیب آن حین اعمال جراحی مغز ایجاد شود
. بسیاری از بیماری ها باعث چاقی می شوند. کم کاری غده تیروئید سبب کاهش هورمونهای تیروئیدی، که نقش مهمی در سوخت و ساز مواد غذایی در بدن دارند، شده و بالتبع آن چربی در بدن ذخیره شده و درنتیجه چاقی ایجاد می شود. بیماریهای دیگری چون اختلالات عصبی – عضلانی، بیماری های استخوان و مفاصل نیز بصورت غیر مستقیم و از طریق کاهش فعالیت باعث چاقی می شوند. اختلال در هورمونهای جنسی چه در زنان و چه در مردان ممکن است تعادل متابولیکی بدن را برهم زده و به چاقی بیانجامد.
استرس و اختلالات عصبی و چاقی
اختلالات عصبی و مشکلات روانی با غیر فعال نمودن افراد سبب چاقی می شود. مصرف داروهای مختلف توسط این افراد این اثرات را دوچندان می نماید. علل روانشناختی چاقی
نقش چاقی در بیماریهای مختلفی که در محور توجه نظام سلامت در جهان است باعث شده است سازمان جهانی بهداشت، چاقی را یکی از ده عامل خطر مهم بیماریهایی بداند که موجب مرگ و میر میشوند. مسئولان نظام سلامت در ایران بااهمیت اضافه وزن و چاقی مواجه شده و این موضوع به دغدغهی آنها نیز تبدیل شده است. میدانیم که عوامل مختلفی در پدیدآیی اضافه وزن نقش داشته و چاقی آثار مختلفی را برجا میگذارد. در این میان شواهد گستردهای نقش عوامل روانشناختی را مطرح میسازد.
چاقی در سال 1950 به عنوان یکی از اختلالات خوردن در نظر گرفته می شد. تا اینکه شیوع آن در جمعیت عمومی افزایش پیدا کرد و عوامل و سبب شناسی آن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و در نهایت به عنوان یک اختلال روانی جداگانه در نظر گرفته شد.
بسیاری از بیماران چاق اظهار می کنند که وقتی از لحاظ هیجانی ناراحت هستند بیش از حد می خورند ولی بسیاری افراد غیر چاق نیز چنین تجاربی داشته اند و نمی توان با اطمینان گفت که این پیشامدهای کوتاه مدت مختص چاقی است.
گزارشاتی که عوامل هیجانی و چاقی را در درازمدت به هم پیوند می دهد به نظر اختصاصی تر می آید. برخی افراد چاق وقتی عاشق می شوند به میزان زیادی وزن از دست می دهند و وقتی معشوقشان را از دست می دهند دوباره افزایش وزن پیدا می کنند.
به نظر می رسد الگوهای عادتی خوردن بسیاری از افراد چاق مشابه الگوهای چاقی تجربی باشد و بخصوص در این زمینه مختل شدن سیری معضل مهمی است. به نظر میرسد افراد چاق در محیط خود نسبت به نشانه های غذا و خوشمزگی آن حساسیت غیر ارادی دارند و در صورت دسترسی به غذا قادر به توقف خوردن نیستند. برخی از آنها قادر نیستند بین گرسنگی و انواع ملالت های دیگر افتراق قائل شوند.
سبب شناسی چاقی
بري (1998 به نقل از وادن، براونل، فاستر 2002) سبب شناسي چاقي را چنين خلاصه ميكند: ژنها تفنگ را پر ميكنند و محيط ماشه را ميچكاند. از عوامل غیرژنتیکی میتوان به عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی اشاره کرد
. این افراد ممکن است از لحاظ هیجانی دچار اختلال باشند و به علت دسترسی به مکانیسم پرخوری در محیط، یادگرفته باشند که از پرخوری به عنوان وسیله ای برای مدارا با مشکلات روان شناختی استفاده کنند. گفته میشود طبقهي اجتماعي و عوامل فرهنگي در چاقي دخالت دارند.
در كشورهاي توسعه يافته زنان طبقات پايين اجتماع چاقتر از زنان طبقات بالاي اجتماع هستند. (اوسر، 1997). اما در زمینهی علل روانشناختی چاقی مباحث گستردهای مطرح شده است. با جمعبندی پیشینهی یافتههای نظریهها و یافتههای پژوهشی می توان گفت برخي از علل روانشناختي چاقي عبارتند از:
1. جايگزين نمودن لذت پرخوري در مقابل مشكلات غيرقابل تحمل زندگي.
2. پرخوري به عنوان يك علامت ناشي از بيماريهاي عمدهاي از قبيل افسردگي.
3. پرخوري به عنوان يك نوع اعتياد به غذا.
4. پاسخدهي به نشانههاي غذا. افراد چاق بيشتر از افراد عادي تحت تأثير نشانههايي از قبيل منظره، بوي خوش و طعم غذا هستند. حتي گوش دادن به توصيف غذايي كه دهان را به آب مياندازد، در شرايط مساوي افراد چاق را بيش از افرادي كه وزن طبيعي دارند به خوردن واميدارد.
5. برانگيختگي هيجاني. ظاهراً هرگونه برانگيختگي هيجاني مصرف غذا را در بعضي از افراد چاق افزايش ميدهد.
6. استرس. استرس خوردن را تحت تأثير قرار ميدهد. اثر استرس روي افراد مختلف متفاوت است.
حدود نيمي از افراد تحت استرس پرخوری میکنند و در نيمي ديگر خوردن كاهش مييابد.
در حالي كه به نظر ميرسد مردان در شرايط استرس كمتر ميخورند ولي زنان بيشتر به خوردن روي ميآورند (استراب ، 1992، به نقل از تيلور، 2003) 7. شخصيت مستعد به چاقي. تحقيقات اخير وجود يك شخصيت مستعد به چاقي را مطرح كردهاند، كه مشخصه آن وابستگي و آمادگي به داشتن عواطف منفي از قبيل اضطراب و افسردگي است.
چاقی و اختلالات هیجانی
يكي از نظريات رايج اين است كه چاقي ناشي از مشكلات هيجاني حل نشده است. گفته ميشود افراد چاق در دوره كودكي از محبت محروم بودهاند و اينك غذا براي آنها نمادي از «عشق مادري» است. يا گفته ميشود كه پرخوري جانشيني است براي مايههاي خشنودي ديگري كه در زندگي فرد جايشان خالي است. اگرچه چنين تبييني ممكن است در بعضي موارد مناسب باشد، اما معلوم شده است كه افراد چاق بيشتر از ديگران در زندگي دستخوش اختلال رواني نبودهاند.
افراد چاق ناخشنودند اما پريشاني آنها به جاي آن كه علت چاقي باشد بيشتر نتيجهي آن است (اتكينسون، اتكينسون و هيلگارد، 1372).
ادبيات پژوهشي قديمتر رابطهي بين افسردگي و چاقي را ناكافي ميدانند ولي شواهد پژوهشي اخير رابطهي پايدارتري را گزارش كردهاند. براي مثال در يك مطالعه كه از طريق مصاحبهي سازمان يافته در مورد بيش از 40000نفر از افراد بزرگسال انجام شد. چاقي با 37% افزايش خطر افسردگي اساسي در زنان و با 37% كاهش خط افسردگي در مردان همراه بود. رابطه مشابهي بين چاقي، جنسيت و اقدام به خودكشي ديده شده است.
زنان چاق در معرض افزاش خطر هستند و در مردان چاق ميزان خطر كاهش مييابد. مدارك موجود همچنان نشان ميدهد كه در مقايسه با نمونههاي جامعه، اضطراب و افسردگي در افراد چاقي كه در جستجوي كمكهاي باليني هستند، بيشتر ديده ميشود. زنان چاق، نسبت به مردان چاق، بيشتر در معرض اضطراب و افسردگي هستند.
زنان چاقي كه داراي زمينههاي اقتصادي- اجتماعي بالاتري هستند، نسبت به زناني كه داراي زمينهي اقتصادي اجتماعي پايينتر هستند، بيشتر در معرض خطر هستند.
در يك پژوهش نیز افسردگي پيشبيني كننده شروع چاقي در يك سال بعد بوده است. افزون بر سن عوامل واسطهاي ديگري نيز وجود دارند كه با افسردگي و چاقي مرتبط هستند. برخي از اين عوامل عبارتند از:
شدت وضعيت چاقي، جنسيت، وضعيت اقتصادي اجتماعي، ميزان مذمت و بدنامي چاقي (به ويژه در فرهنگ غرب) و تمايل شديد افراد چاق به خوردن در پاسخ به هيجانات منفي. اما خطر سلامتي روانشناختي، در زماني كه چاقي با بيماريهاي مزمن ديگر همراه باشد، زمينه را براي مشكلاتي كه در همه انواع معلوليتها متداول است مهيا ميسازد.
اگر شرايط اجتماعي همراه با مذمت ،سرزنش و بدنامي باشد، پيامدهاي آن به ويژه روي عزت نفس نيز اثر ميگذارد.
اگرچه شواهد درباره ارتباط اختلالات روانی با چاقی متناقض است، اما بعضی از مطالعات نشان داده اند در افراد چاق شيوع اختلالات روانی مانند افسردگی ، اختلالات اضطرابی و اختلال پرخوری درمقايسه با جمعيت عمومی به طور معنی داری بالاتر است. اين مسائل هزينه های سنگينی اجتماعی و اقتصادی را به جامعه تحميل می کنند
عوامل دیگر
بارداری
افزایش وزن در دوران بارداری معمول است. کاهش این وزن برای برخی از خانمها بعد از تولد کودک دشوار است. این افزایش وزن ممکن است به پیشرفت چاقی در زنان کمک کند.
تغذیه با شیر مادر ممکن است بهترین گزینه برای کاهش وزن به دست آمده در دوران بارداری باشد.
ترک سیگار
ترک سیگار اغلب با افزایش وزن همراه است. در برخی از افراد، چاقی پس از ترک سیگار میتواند منجر به افزایش وزن کافی برای واجد شرایط چاقی بودن شود. اغلب این اتفاق میافتد در حالی که مردم برای کنار آمدن با ترک سیگار از غذا استفاده میکنند. با این حال، در دراز مدت ترک سیگار هنوز هم مزیت بیشتری نسبت به ادامه مصرف سیگار دارد.
پزشک میتواند به شما در جلوگیری از افزایش وزن پس از ترک سیگار کمک کند.
کمبود خواب. کم خوابیدن یا زیاد خوابیدن
کمبود خواب. کم خوابیدن یا زیاد خوابیدن میتواند باعث تغییر در هورمونهایی شود که اشتهای شما را افزایش میدهند. همچنین ممکن است هوس غذاهای پرکالری و کربوهیدرات کنید که میتوانند در افزایش وزن نقش داشته باشند. میکروبیوم
. باکتریهای روده تحت تأثیر آنچه میخورید قرار دارند و ممکن است به افزایش وزن یا کاهش وزن کمک کنند. تلاشهای قبلی برای کاهش وزن. تلاشهای قبلی برای کاهش وزن و به دنبال آن بازیابی سریع وزن ممکن است به افزایش بیشتر وزن کمک کند. این پدیده که گاهی اوقات رژیم غذایی یو-یو نیز نامیده میشود، میتواند متابولیسم شما را آهستهتر کند.
حتی اگر یک یا چند مورد از این عوامل خطر را داشته باشید، به این معنی نیست که سرنوشت شما چاقی است. از طریق رژیم غذایی، فعالیت بدنی و ورزش و تغییر رفتار میتوانید اکثر عوامل خطر را خنثی کنید.
گردآوری جواد سبحانی
کالری مصرفی فعالیتها
کالری آجیل و خشکبار
استرس ،عصبانیت ،غذاخوردن و چاقی چرخه مرگبار