بیماری های همراه
بی اشتهایی عصبی در 65% موارد با افسردگی همراه است. فوبی اجتماعی در 34% موارد و اختلال وسواسی- جبری در 26% موارد این اختلال وجود دارد.
علل بيماري
علل دقيق اين بيماري ناشناخته است اما علل احتمالي ان عبارتند از :
علل شخصيتي
نارضايتي فرد از خود و يا اختلالات شخصيتي مثل افسردگي.
علل زيستي
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد میزان همگامی در دوقلوهای تک تخمکی بیشتر از دو قلوهای دو تخمکی است. احتمال ابتلای خواهران بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی وجود دارد، ولی این ارتباط ممکن است بازتاب تاثیرات اجتماعی باشد و نه عوامل ژنتیک. از نظر نوروشیمی با توجه به کاهش 3-متوکسی-4- هیدروکسی فنیل گلیکول در ادرار و مایع مغزی نخاعی برخی بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی، کاهش گردش نوراپی نفرین و فعالیت آن مطرح باشد. علاوه بر این مواد شبه افیونی درونزاد ممکن است در انکار گرسنگی این بیماران نقش داشته باشند. برخی از صاحب نظران کژکاری محور هیپوتالاموس – هیپوفیز (نوراندوکرین) را دخیل دانسته اند. بعضی از مطالعات شواهدی از کژکاری سرتونین، دوپامین، و نوراپی نفرین را نشان داده اند. این سه میانجی عصبی در تنظیم رفتارخوردن در هسته پاراونتریکولر در هیپوتالاموس نقش دارند.
عوامل اجتماعی
تاکید اجتماعی بر لاغری و ورزش رویه بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی را تقویت می کنند. شواهدی وجود دارد که این بیماران روابط نزدیک ولی مشکل داری با والدینشان دارند. در خانواده هایی که کودکان مبتلا به اختلالات خوردن وجود دارند( به ویژه زیرگروههای پرخوری افراطی یا برون ریزی) میزان بالای از خصومت هرج و مرج و انزوا وجود دارد و همدلی و مراقبت در این خانواده ها اندک است. نوجوانان مبتلا به اختلال شدید خوردن ممکن است توجه خود را از روابط پرتنش پدر و مادرش دور کند.
عوامل روان شناختی و روان پویشی
به نظر می رسد بی اشتهایی عصبی واکنشی در مقابل خواست نوجوانان برای استقلال بیشتر و افزایش عمل کرد جنسی و اجتماعی آنها است. بیماران مبتلا به این اختلال همانند وسواس اشتغال ذهنی با خوردن و افزایش وزن را جایگزین سایر مسایل طبیعی نوجوانی می کنند. این بیماران نوعاً فاقد حس خودمختاری هستند. بسیاری از آنها احساس می کنند که جسمشان به نوعی تحت کنترل پدر و مادرشان است به طوری که گرسنگی کشیدن خود خواسته ممکن است تلاشی برای کسب اعتبار به عنوان فردی خاص و منحصر به فرد باشد. متخصصین روانکاوی روی این نکته تاکید دارند که این بیماران از لحاظ روان شناختی نتوانسته اند خود را از مادرشان جدا کنند ممکن است بیمار احساس کند که جسمش به تسخیر مادری مزاحم و فاقد حس همدلی در آمده است. گرسنگی کشیدن ممکن است به طور ناخودآگاه به معنی متوقف کردن رشد این ابژه متجاوز درونی و متوقف کردن آن باشد.
انواع درمان:
بستری در بیمارستان
برنامه های روان پزشکی بیمارستانی برای بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی عموماً شامل ترکیبی از مدارای رفتاری، روان درمانی فردی، درمان و آموزش خانوادگی و در برخی موارد داروهای روان گردان است.
روان درمانی
درمان شناختی-رفتاری
اصول این درمان می تواند هم بصورت سرپایی . هم در شرایط بستری بکارگرفته شوند. رفتاردرمانی برای القای افزایش وزن موثر شناخته شده است.
خانواده درمانی
تحلیل خانوادگی در مورد تمام بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی که با خانواده خود زندگی می کنند ضروری است، در برخی موارد خانواده درمانی ممکن نیست ولی می توان مسائلی نظیر روابط خانوادگی را در درمان انفرادی مورد بررسی قرار داد.
روان درمانی دینامیک
این روش چندان برای مبتلایان به این اختلال تاثیر گذار نیست.
دارو درمانی
مطالعات داروشناسایی تا به حال موفق به شناسایی دارویی برای بهبود قطعی نشانه های اصلی بی اشتهایی نشده اند. برای آن دسته از افرادی که مبتلا به اختلال افسردگی عمده همراه با این اختلال هستند مصرف داروهای ضد افسردگی مفید است. مطالعات بر اساس پی گیری نشان می دهد که حدود یک چهارم این بیماران بهبود کامل می یابند ، نیمی از آنها بهبود قابل ملاحظه ای یافته و عمل کرد نسبتاً خوبی پیدا می کنند و یک چهارم باقی مانده 7 درصد موارد مرگ و میر و آنهایی که عمل کرد ضعیف و کاهش وزن مزمنی دارند را شامل می شوند.