عوارض روحی روانی چاقی
پیامدهای روان شناختی چاقی
ادبيات پژوهشي قديمتر رابطهي بين افسردگي و چاقي را ناكافي ميدانند ولي شواهد پژوهشي اخير رابطهي پايدارتري را گزارش كردهاند. براي مثال در يك مطالعه كه از طريق مصاحبهي سازمان يافته در مورد بيش از 40000نفر از افراد بزرگسال انجام شد چاقي با 37% افزايش خطر افسردگي اساسي در زنان و با 37% كاهش خط افسردگي در مردان همراه بود. رابطه مشابهي بين چاقي، جنسيت و اقدام به خودكشي ديده شده است. زنان چاق در معرض افزاش خطر هستند و در مردان چاق ميزان خطر كاهش مييابد. مدارك موجود همچنان نشان ميدهد كه در مقايسه با نمونههاي جامعه، اضطراب و افسردگي در افراد چاقي كه در جستجوي كمكهاي باليني هستند، بيشتر ديده ميشود. زنان چاق، نسبت به مردان چاق، بيشتر در معرض اضطراب و افسردگي هستند. زنان چاقي كه داراي زمينههاي اقتصادي- اجتماعي بالاتري هستند، نسبت به زناني كه داراي زمينهي اقتصادي اجتماعي پايينتر هستند، بيشتر در معرض خطر هستند افزون بر سن عوامل واسطهاي ديگري نيز وجود دارند كه با افسردگي و چاقي مرتبط هستند.
برخي از اين عوامل عبارتند از: شدت وضعيت چاقي، جنسيت، وضعيت اقتصادي اجتماعي، ميزان مذمت و بدنامي چاقي (به ويژه در فرهنگ غرب) و تمايل شديد افراد چاق به خوردن در پاسخ به هيجانات منفي. اما خطر سلامتي روانشناختي، در زماني كه چاقي با بيماريهاي مزمن ديگر همراه باشد، زمينه را براي مشكلاتي كه در همه انواع معلوليتها متداول است مهيا ميسازد. اگر شرايط اجتماعي همراه با مذمت و بدنامي باشد، پيامدهاي آن به ويژه روي عزت نفس نيز اثر ميگذارد. اگرچه شواهد درباره ارتباط اختلالات روانی با چاقی متناقض است، اما بعضی از مطالعات نشان داده اند در افراد چاق شيوع اختلالات روانی مانند افسردگی ، اختلالات اضطرابی و اختلال پرخوری درمقايسه با جمعيت عمومی به طور معنی داری بالاتر است. هم چنین به نظر می رسد که چاقی به خصوص چاقی شکمی احتمال ابتلا به آلزایمر را 2 برابر افزایش می دهد. ارتباط بين چاقي و افسردگي به چنددليل پذيرفتني است. ابتدا، به دليل اين كه برخي از بيماراني كه اضافه وزن دارند به دليل طرز برخورد اجتماع با مساله چاقي بيشتر مستعد افسردگي مي باشند. اين افراد از حضور در جوامع نيز به همين دليل خودداري كرده و اعتماد به نفس خود را از دست داده كه آن نيز خود روند افسردگي را تشديد مي نمايد. از طرف ديگر عدم حضور اين افراد در جامعه معمولا منجر به عدم تحرك بيشتر و استعداد بيشتر ابتلابه چاقي خواهد بود. در ضمن، ارتباط افسردگي و اضطراب با اشتها ارتباطي گاه متناقض مي باشد، به اين صورت كه افسردگي مي تواند موجب كاهش اشتها و كاهش وزن در برخي افراد شود، در حالي كه برخي ديگر، بويژه افراد چاق، در هنگام افسردگي، يا اضطراب، بيشتر غذا خورده و اضافه وزن بيشتري پيدا مي كنند. نتايج مطالعات ديگر تاكيد دارد كه بيماري هاي مزمن از قبيل ديابت و چاقي نيز خود از فاكتورهاي خطر افسردگي محسوب مي شوند. لذا بر اين اساس بايد تاكيد كرد كه اختلالات خلقي و اضطراب و بيماري هاي مزمن متابوليك از قبيل چاقي و نيز عادات ناصحيح زندگي از قبيل كم تحركي و مصرف سيگار در يك سيكل معيوب دو طرفه قرار دارند كه دردرمان هر كدام از آنها بايستي به طرف ديگر نيز توجه كافي كرد.
هنوز معلوم نیست كه آیا این همزمانی بیماریهای روانی و اضافهوزن، یك دلیل مشترك دارد یا اینكه چاقی افراد و اختلالات سوختوساز همراه با آن، عوارض روانی بهدنبال داشته است. یك پیشنهاد اولیه برای این همزمانی، این بود كه مصرف داروهای روانپزشكی، عارضه چاقی را برای این بیماران به همراه داشته است؛ اما این دلیل نمیتواند این تفاوت معنی دار را در شیوع بیماریهای روانی در چاقها توجیه كند. توجیه دیگر محققان این است كه یك اختلال رفتاری مشترك، باعث ابتلای این افراد به این ۲ عارضه، یعنی چاقی و بیماری روانی شده است. بهعنوان مثال، نداشتن خودتنظیمی كافی در رفتار، باعث شده كه این افراد مهارت كافی برای مقابله با استرس نداشته باشند و د رمواجهه با كوچكترین استرس و تنشی، به جای مقابله منطقی با آن، به پرخوری و بدخوری یا مصرف الكل و سیگار بپردازند و این، موجب بروز مشكلات جسمی هم برای آنها میشود. برخی مطالعات نیز پیش از این از رابطه بین بیماریهای روانی و چاقی، البته در نوجوانان، حكایت داشتند. در یكی از این مطالعات كه سال گذشته در همین نشریه منتشر شده، مشخص شده بود نوجوانانی كه اضافهوزن دارند، ممكن است بیش از دیگران در بزرگسالی افسرده شوند. محققان علت این اختلالات را، آن هم بعد از گذشت ۲۰ سال، این طور توجیه كردهاند كه بچههای چاق، معمولا از طرف همسنوسالهایشان طرد میشوند و به بازی گرفته نمیشوند.که این می تواند با مشکلات رفتاری و کاهش عزت نفس همراه باشد. برخی از آنها هم انگها و برچسبها و اسمهای تمسخرآمیز از طرف دوستانشان دریافت میكنند. اینها همه در بچههایی كه زمینه مستعد دارند، میتواند موجب بروز اختلالات افسردگی و اضطراب شود. علت این رابطه دوجانبه، هرچه كه باشد، تاكید دوبارهای است بر نقش تغذیه سالم و ورزش در سلامت جسم و روان افراد در هر سن و سالی همچنین نشان میدهد كه نمیتوان جسم و روان و كاركرد مناسب هر یك از آنها را از دیگری جداگانه بررسی كرد. نمیتوان سلامت روانی كاملی داشت، وقتی كه جسم در شرایط سالمی قرار ندارد. به همین علت اگر هم از عوارض جسمی بیماریهای گوناگون بتوان صرفنظر كرد یا جلوی آنها را گرفت، باید نگران این گونه عوارض آشكار و پنهان این بیماریها بود.
گردآوری :
جواد سبحانی
مشاور تغذیه و رژیم درمانی
تلفن :6064720
. . برای مطالعه شما



